آخرین سونو فاطمه خانوم
بالاخره 25 تیر شد و به توصیه دکترم برای آخرین سونو مراجعه کردم خداروشکر دکتر زود اومد و من اولین نوبت وارد اتاق شدم. دفترچه سوالاتم تو مشتم و لیست سوالاتم که چند هفتس فکرمو مشغول کرده. از نوع زایمان پرسیدم که چطوری و کی مشخص میشه. خانوم دکتر فرمودند که به نی نی بستگی داره و مامان نی نی. اگه نی نی که فاطمه خانوم گل من باشه! سرش پایین باشه (سفالیک)، آب دورش زیاد نباشه و وزنش خیلی زیاد نباشه از جانب این فرشته کوچولو قضیه حله، اگه مامان فاطمه خانوم که من باشم هم از نظر وضعیت لنگی و سایزش مناسب باشه زایمان طبیعیه انشاالله. دل تو دلم نبود که دکتر سونو رو انجام بده و دختر ماهمو که بیصبرانه منتظرش هستم رو ببینم. بالاخره دکتر سونو رو انجام داد تاریخ زایمان رو که همون 22 مرداد تخمین زد و گفت نی نی نه ریزه نه درشت وزن گلم در 35 هفته و 5 روزگی 2650 گرم بود که گفت خوبه؛ وضعیت آّب دور بچه و جفت رو هم که گفت عالیه سایز سر مبارک هم! 91 بود و.. رسید به اینجا که خانوم دکتر گفت اینم قلبشه ببین چطور میزنه. خیلی هیجان انگیز بود قلب فرشته کوچولوی من عین یه گنجشک داشت میزد و این شوق زیادی بهم میداد. خیلی حس قشنگی که یه موجود زنده کوچولو همرات باشه و تو حسش کنی فک کنم پدرا که این تجربه رو نمیتونن داشته باشن باید بزرگترین حسرت زندگیشون بخورن!!! حس مادر شدن و مادر بودن در دورنم خیلی قوی تر شده و مدام دارم قربون صدقه دخترم نازم میرم. ولی بابایی میگه من هنوز باورم نمیشه و تا بچه رو نبینم نمیتونم باور کنم!