فاطمه خانمفاطمه خانم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
پیوند مقدس ما پیوند مقدس ما ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

فاطمه خانوم هدیه الهی

آخرین روز کار

سلام عزیز دلم امروز 9 مرداده و شما الان 37 و 6 روزه که همراه و همدم مامانی هستی گلم. دیروز و پریروز تعطیلات عید فطر بود. منو بابایی به اتفاق شما! رفتیم نماز عید فطر و برای همه و از جمله فاطمه خانوم گل دعا کردیم. انشاالله کمتر از دو هفته دیگه میای تو بغل مامان و بابا  و زندگی مارو پر از شادی و سرشار از عشقی مضاعف می کنی خانوم دکتر از 11 مرداد برام استراحت نوشته، تا موقع زایمان سرحال و پر انرژی باشم. بنابراین امروز که پنجشنبه است میشه آخرین روز کاری من قبل از تولد خانوم خانوما! یه حس غریبی دارم، از یه طرف خوشحالم که میتونم یه استراحتی به خودم بدم (آخه وقتی سرکارم کمرم خیلی درد میگیره) و خودمو برای زایمان آماده کنم؛ از طرفی هم ...
9 مرداد 1393

بسته آموزشی هوشان

سلام خانوم گلی! امروز میخوام در مورد بسته هوشان برات بگم چند وقت پیش تبلیغ بسته های آموزش هوشان رو از تلویزیون پخش می کرد که برای از تولد تا پنج سالگی بچه هاست. زیر نویس کرده بود برای اطلاع بیشتر یه پیام به شماره فلان بفرستید! منم که چند وقت پیش بسته هوشان محمد ابراهیم (پسر دایی دردونت ) که مامانش براش خریده بود رو دیده بودم، همین جوری یه پیامک فرستادم! فردای اون روز یه خانوم به گوشیم زنگ زدو گفت از موسسه هوشان هستم میخواید براتون بفرستیم؟ گفتم  خانوم چنده گفت 88 هزار تومن ناقابل! من که برام گرون بود گفتم نه عزیزم اگه خواستم زنگ میزنم! (فکر نکنی عزیزدلم برام مهم نبودی و نخوام این پولو بدم! نه، با خودم گفتم یه سری مطالب تکراریه ...
5 مرداد 1393

روزهای آخر بارداری

سلام فاطمه جونم، دیگه کم کم دارم روزای آخر بارداری رو سپری میکنم. اگه تاریخی که دکتر گفته باشه درست باشه 17 روز دیگه مونده که بیای تو بغل مامانی شاید با خودت بگی این روزا مامان به چیا فکر میکنه که گاهی خیلی مضطرب میشه و من اونو حس میکنم! این چند روزه همش به فکر زایمان هستم. آماده کردن وسایل و مدارک لازم، تمیز بودن خونه، کارهای عقب مونده سرکار ( تا آخر هفته فقط میرم سرکار) و از همه مهمتر فکر کردن به خود مقوله زایمان!!!!   شبا کم میخوابم و همش خواب زایمان و رفتن به بیمارستانو میبینم!بابایی بیچاره خیلی بهم محبت میکنه ولی نمیدونم چرا توقعم روز به روز ازش بیشتر میشه. همش میخوام به حرفام گوش بده و در مقابل هر حرف من عکس العمل هیجان ...
4 مرداد 1393

آخرین سونو فاطمه خانوم

بالاخره 25 تیر شد و به توصیه دکترم برای آخرین سونو مراجعه کردم خداروشکر دکتر زود اومد و من اولین نوبت وارد اتاق شدم. دفترچه سوالاتم تو مشتم و لیست سوالاتم که چند هفتس فکرمو مشغول کرده. از نوع زایمان پرسیدم که چطوری و کی مشخص میشه. خانوم دکتر فرمودند که به نی نی بستگی داره و مامان نی نی. اگه نی نی که فاطمه خانوم گل من باشه! سرش پایین باشه (سفالیک)، آب دورش زیاد نباشه و وزنش خیلی زیاد نباشه از جانب این فرشته کوچولو قضیه حله ، اگه مامان فاطمه خانوم که من باشم هم از نظر وضعیت لنگی و سایزش مناسب باشه زایمان طبیعیه انشاالله. دل تو دلم نبود که دکتر سونو رو انجام بده و دختر ماهمو که بیصبرانه منتظرش هستم رو ببینم. بالاخره دکتر سونو رو انجام داد تاریخ...
26 تير 1393

مامانی غمگین

فاطمه جونم، دو سه روزه به خاطر کار بابایی، مامانی ناراحته  آخه بهشون گفتن باید از یازده مرداد برای یه دوره آموزشی،چهار ماه برن تهران!!! و ممکنه تو این مدت فقط سه چهار روز مرخصی داشته باشن!!!  فک کن موقعی که فرشته کوچولوی من به دنیا بیاد باباش نباشه  و دقیقا موقعی که من بهش احتیاج دارم آلاخون والاخون بشم. الان دقیقا ایام البیض ماه رمضانه دیشب دعای مجیر خوندم و در ختم قرانی که هدیه به امام حسن مجتبی (ع) هست شرکت کردم انشاالله حاجتمونو بدن  عزیزکم ببخش که از دیروز بهم ریخته هستم و تو رو هم ناراحت میکنم. آخه وقتی خیلی نارحت هستم حرکت میکنی و یه گوشه قلمبه میشی! مامانت قربونت بشه  . وقتی بهم ریخته باشم زودرنج میشم و...
21 تير 1393

صدای قلب فرشته کوچولو!

امروز روز خیلی خوبی بود، آخه برای اولین بار منو بابایی باهم رفتیم و صدای قلب فرشته کوچولوی نازمون رو گوش دادیم! بابایی دفعه اولش بود که همراه من میومد داخل درمانگاه و اصلا با فضا آشنایی نداشت، برای همین راهنماییش کردم بیاد دم در تا صدای قلبتو بشنوه. یه خانم اونجا نشسته بود وقتی متوجه شد که بابایی روش نمیشه بیاد جلو، بنده خدا بلند شد رفت. منم درو نبستم که صدا کامل بیاد بیرون. از خانوم ماما اجازه گرفتم که صدای قلب فرشته کوچولومو ضبط کنم. اون خانوم مهربون هم بیشتر از همیشه گوشی رو شکمم نگه داشت تا بتونم صدا رو ضبط کنم. خیلی هیجان انگیز بود. وقتی اومدم بیرون از بابایی پرسیدم صدا رو شنیدی؟ خیلی ذوق زده بود گفت: آره ولی اولش فکردم صدای کولر داره...
19 تير 1393
1