آخرین روز کار
سلام عزیز دلم امروز 9 مرداده و شما الان 37 و 6 روزه که همراه و همدم مامانی هستی گلم. دیروز و پریروز تعطیلات عید فطر بود. منو بابایی به اتفاق شما! رفتیم نماز عید فطر و برای همه و از جمله فاطمه خانوم گل دعا کردیم.
انشاالله کمتر از دو هفته دیگه میای تو بغل مامان و بابا و زندگی مارو پر از شادی و سرشار از عشقی مضاعف می کنی
خانوم دکتر از 11 مرداد برام استراحت نوشته، تا موقع زایمان سرحال و پر انرژی باشم. بنابراین امروز که پنجشنبه است میشه آخرین روز کاری من قبل از تولد خانوم خانوما!
یه حس غریبی دارم، از یه طرف خوشحالم که میتونم یه استراحتی به خودم بدم (آخه وقتی سرکارم کمرم خیلی درد میگیره) و خودمو برای زایمان آماده کنم؛ از طرفی هم چون عادت همکارامو (خاله های مهربون) دارم و تا ظهر سرگرم بودم می ترسم تو این دوهفته، تو خونه دلم بگیره. البته بعدش که شما بیاید انشاالله حسابی سرم شلوغ میشه و از سرگرمی به سر داغی می رسم !!!
در کل همه میگن برخلاف نه ماه بارداری که انگار هر ساعت به اندازه چند ساعت برای آدم کش میاد! مرخصی زایمان به سرعت برق و باد میگذره! دعا کن عزیزم تو این مدت، مرخصی زایمان رو 9 ماهه کنن تا انشالله بتونم مدت بیشتری رو پیش دخمل گلم بمونم
(خدایا یه بودجه به این دولت تدبیر و امید برسون، تا انشالله قفل از مرخصی نه ماهه باز کنه !)