نوروز 94
سلام به همه دوستان و به فاطمه خانوم گلم سال نو هم با تاخیر مبارک
راستش یادم رفته بود بیام و برای عید مطلب بذارم امسال اولین نوروزی بود که فاطمه خانوم به صورت عینی در جمع خانواده ما بود از اونجایی که سال تحویل نصف شب بود نشد که بریم امامزاده شرمون (امامزاده عبدالله ابن موسی ابن جعفر) بنابراین بعد از پهن کردن سفره هفت سین و نوشتن هفت سین قرآنی خوابیدیم. نیمه شب که بود فاطمه خانوم برای خوردن شیر بیدار شد. بعد از شیر دادن نگاه به ساعت انداختم دیدم ساعت 2:20 است یعنی موقع سال تحویل خانومی در حال شیر خوردن بود!! انشالله تا آخر سال خوب غذا بخوری عسل مامان
امسال بابابزرگها، عزیزجون، عمه، عموها، دایی و ... به دختر گلم عیدی دادن اولین عیدیت مبارک
سیزده به در هم رفتیم باغ انار باباحاجی تو حاجی آباد خیلی خوش گذشت. خاله رضیه و شوهرش دور از چشم ما دخملی رو گذاشته بودن تو سبد و یک عکس هنرمندانه ازش گرفته بودن. بعد از اونم رفتیم پارک کوهستان خلاصه عید متفاوتی برای من و بابایی بود.